اینجا جایی است برای دلتنگی هایم
بیقراری های عاشقانه ،دلنوشته های فراق و واگویه های غریبی
اینجا جایی است که شاید میهمان بغض ها و گریه هایم باشد
شاید محملی برای اشک هایی باشد که از جنس نیاز است
در هر حال می نویسم شاید حرفهایم را که با بغض گلویم واشک های دلتنگی همراه است "او"بشنود
شاید،شاید
او که اشک را افرید تا سرزمین فراق آتش نگیرد
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 21
بازدید دیروز : 15
کل بازدید : 812807
کل یادداشتها ها : 52
پاییز را همه با بارانش میشناسند . یکی ازنعمت های خداوند ایامی است که برای ما قرارداده شده است که هرکدامش برایمان تجلی یک ارزش است. بهاربرایمان نوید حیات وزندگی بخشد تابستان مژده تلاش وثمر میدهد وزمستان نشانی از تباهی زمین اگوشه ای از معاد الهی را به تصویر میکشد . وپاییز فصل خزان طبیعت است آخر هر چیزی را فنایی وبقایی است وفنای طبیعت پاییز است. اما برای من پاییز تداعی گر باران است . آری نشان رحمت واسعه خدا، رحمتی که خوانش همه مخلوقین را گسترده است. چیزی که برای آمدنش لحظه شماری میکنم تا برای لحظاتی وجودش را احساس کنم. باران برای من منشا مهربانی است، منشا رحمت ورافت است، برای همین است که قطرات باران را فرشتگان مقرب خدامحافظت میکنند تا بندگان رانوید رحمت باشد. رحمتی که سراسرنور است نگاه به آن، تناول کردن آن،همه وهمه نوید وبشارت رحمت است ،رحمتی از جنس استجابت. اما باران از جهتی دیگر برایم ارزشمند است و آن هم لطافت وزیبایی است که برهمه عالم عطا میکند. لطافتی که بر همه عالم زیبایی میبخشد ،همه بدی ها را میشورد و ناپاکی ها را بر طرف میکند. اما کسانی هستند که به رازباران پی برده اند وسراسر محو لطافت وزیبایی شدند که پرده دارجلال وجمال او است. آری میتوان در سایه لطافت باران زیبایی های عالم را تجربه کرد لطافت باران دررحمتش است رحمتی ازجانب حضرت او،گاه در قالب باران، وگاه در قالب باد وگاهی در قالب اشخاص ،وگاه در قالب لحظه ای عمر، آری میتوان رحمت الهی را در سراسر وجود خویش احساس کنیم پس بیاییم در این لحظات بارانی ، برای بارانی شدن کویر دل خویش دستهای نیازدرازکنیم وازحضرتش درخواست اجابت نماییم