سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
بی قرار
اینجا جایی است برای دلتنگی هایم بیقراری های عاشقانه ،دلنوشته های فراق و واگویه های غریبی اینجا جایی است که شاید میهمان بغض ها و گریه هایم باشد شاید محملی برای اشک هایی باشد که از جنس نیاز است در هر حال می نویسم شاید حرفهایم را که با بغض گلویم واشک های دلتنگی همراه است "او"بشنود شاید،شاید او که اشک را افرید تا سرزمین فراق آتش نگیرد
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 10
کل بازدید : 812866
کل یادداشتها ها : 52
خبر مایه

موسیقی


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

کاش یک شب باز مهمان دو چشمت می‌شدم
ریزه خوار مشرق خوان دو چشمت می‌شدم

کاش یک شب می‌گذشتم از فراز چشم تو
گرم گلگشت خراسان دو چشمت می‌شدم

کاش یک شب می‌سرودم گنبد زرد تو را
فارغ از دنیا، غزل خوان دو چشمت می‌شدم

 


کاش یک شب، می‌نشستم بر ضریح چشم تو
باز هم پابند پیمان دو چشمت می‌شدم

صحن و ایوان تو را ای کاش جارو می‌زدم
چون کبوترها، نگهبان دو چشمت می‌شدم

کاش یک شب بوی گل می‌چیدم از چشمان تو
بلبل باغ و گلستان دو چشمت می‌شدم

ضامن آهوست، چشمان شهید روشنت
کاش آهوی بیابان دو چشمت می‌شدم


  

جنگ به پایان رسید و او هنوز به دنبال گمشده اش بود،

همان گمشده ای که او را به کردستان باز گرداند، جایی که سالها در کنار چمران ، رستمی و... جنگیده بود .

 95درصد مجروحیت 160ترکش ریز ودرشت مهمان تن زخمی او بودند و او به خاطر خدا همه این درد ها ورنجها وسختی ها راتحمل کرد، به امید اینکه خدا او را به آرزویش برساند. خداوند هم وصالش را به او نوشاند.

حالا در کنار مزار دوستانش که سالها را در فراق آنها سر کرده بود ارمیده است تا ما او را با چشمانی تر در خاطرمان جستجو کنیم به احترام فرمانده ای که این روزها نامش در خاطره اینگونه جاودانه است     "بابا نظر"  

بابا نظر"محمد حسن نظر نژاد"  یکی از اسطوره های خراسان است که هنوز هم در دل رزمنده های خراسانی نامش" بابا نظر" است

درتمام مناطق کردستان دوشا دوش  مصطفی چمران جنگید وکردستان را ازخطر منافقین پاک کرد .انسانی متفاوت که زندگی اش را وقف جنگ کرده بود .

 گمنام بودن توام با اخلاصی عجیب از او شخصیتی کم نظیر ساخته است که همه کسانی که با او بودن را درک کرده اند به این مطلب اذعان دارند  .

بدنی مالامال از درد وترکش وزخم هایی به جا مانده از گاز های خردل، یادگاری های او از سال های مقاومت است .

در خرداد شصت وهشت برای معالجه به آلمان اعزام می شود اما در حین سفر به خاطر  ارتحال امام سفرش را نیمه تمام رها کرده وبه ایران باز می گردد.

در اخر چند ماه قبل از شهادت با اصرار دوستان و واسطه گری همرزمان قدیمی اش مثل رحیم صفوی وباقر قالیباف پای دوربین سید حسین بیضایی می نشیند وخاطراتش را بازگو می کند

از روزهایی که درگیر غائله کردستان بوده تا عملیات های دفاع مقدس ونحوه مجروحیتش و در اخر با شرح نحوه شهادتش روایت زندگی او به پایان میرسد.
کتاب "بابا نظر"  که مجموعه ای از خاطرات شهید محمد حسین نظر نژاد است می توان گفت که یکی از زیباترین آثاری است که در رابطه با خاطرات دفاع مقدس منتشر شده است وبا ویژگی های منحصر به فردی که داردمی تواند به بی نظیر ترین کتاب جنگ تبدیل شود .


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ