بِاَبی اَنتَ وَ اُمّی لَقَدْ عَظُمَ مُصابی بِکَ.
گفت: پدر و مادرم به فدایت.
این تمام داراییاش بود که میخواست در برابر مصیبت بزرگ مولایش بدهد؛ شاید...
شاید جبران بیشرمی بشری باشد.
شاید لالایی برای کودکان خرابههای شام.
شاید اظهار محبت و یاوری.
شاید...
فَاَسئلُ اللهَ الَّذی اَکرَمَ مَقامَکَ وَ اَکْرَمَنی اَنْ یَرزُقَنی طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمامٍ مَنصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلی اللهُ عَلَیهِ وَ الِه اَللّهُمَّ اَجْعَلنی عِندکَ وَجیهًا با الحُسَینِ عَلیهِ السَّلامُ فیِ الدُنیا وَ الأخِرَةِ.
الها، تنها یک سوال ساده دارم، آن هم این که به جبران تمام بیمهریهای جنس من، تو با کرامتترین مقامت را به دردانه هستیات بدهی
و...
مرا هم به واسطه افتخارِ همراهی با آن پیشوایی که برای حقخواهی میآید کرامت بخشی.
خدایا میشود چنین؟
که من برای همیشه رو سپید گردم در برابر حسین، امام قیامها.
این را از تو سائلانه میخواهم.
خدایا حسینی زیستن وحسینی مردن را به ما بیاموز
باز هم روز پدر شد
ومن میهمان سفره مولای مهربانیم هستم
پدر عزیزم هر چند برای عرض تبریک به محضر نورانیت مکانیت لازم نیست اما چه کنم که
تربت پاک تو خلوت همه تنهاییم است
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود گر تو بیایی
پدر عزیزم مزارت را برای میهمانی لاله ها انتخاب کردم هر چند اشک هایم مجال هیچ فرصتی را به من نمی دهد
اما امده ام تا در کنار لاله های سرخ فریاد بزنم
بابای شهیدم روزت مبارک