وقتی قرار است با دادن یک رای ساده از سر نا آگاهی:
به پابوس مستکبران بیفتیم
با ذلت و خواری، دست خواهش و دوستی به سوی آنان دراز کنیم
با نکبت و درماندگی، در موضع ضعف و ذلیلی، دم از گفت وگوی تمدن ها با جنایتکاران و بی تمدن ها بزنیم
حکومتی امنیتی و سراسر رعب و وحشت توسط گردانندگان "اطلاعات نخست وزیری" بر سر مردم حاکم کنیم
همواره دم از پیامبر (ص) بزنیم ولی در کوچه بنی هاشم، مولا را تنها بگذاریم
پشت تصویر امام سنگر بگیریم و علیه ولی زمانه خویش تلاش کنیم
غارتگر بیت المال را که هنوز مردم صحنه های دادگاه و حکم محکومیتش را فراموش نکرده اند، بر مظلومان حاکم کنیم
به سادگی تمام انقلاب اسلامی را به پای لیبرال ها و مزدوران آمریکا فدا کنیم
خون شهدا را سنگفرش کاخ ها و فرش قرمز ریاست جمهوری گردانیم
بیست سال توهم و شعر و نقاشی و دود را بر غیرت و مردانگی و تلاش جایگزین کنیم
خستگی و انزوا و در گوشه عزلت خزیدن را به سفرهای استانی و همنشینی با مردم روستاها ترجیح دهیم
دانشگاه ها به جای سنگر علم و دانش، بشوند سنگر گروهک هایی که سر در آبشخور دیگران دارند
دانشجوی معصوم و مظلوم، در بازی سیاسی قدرتمندانی که هراس دارند لحظه ای قدرت را از دست بدهند، قربانی شود
امنیت و آرامش و مال و مکنت، فقط برای عده ای محدود باشد و بس
حتی سهام عدالت هم از مردم مستضعف دریغ گردد
صاحبان ثروت و فاسدان قدرت، دلارهای نفتی خویش را در بانک های خارجی پنهان کنند
و ..
با همه وجود میگویم
"من به دکتر احمدی نژاد رای می دهم"